معرفی کامل پرایس اکشن سبک ICT + روش معاملات با ICT

در سبک پرایس اکشن ICT، تحلیل و ترید با تمرکز بر روی جریان سفارشات و رفتار قیمت، به تازگی مورد توجه قرار گرفته است. این روش به معامله‌گران کمک می‌کند تا با دقت بیشتری وارد و خارج از بازار شوند و از نقاط قوت بازار بهره‌مند شوند. در این بسته آموزشی، ما به نکات کلیدی و روش‌های عملی برای اجرای موثر استراتژی ICT پرداخته‌ایم.

سبک پرایس اکشن ICT چیست؟

پرایس اکشن یکی از روش‌های تحلیل تکنیکال است که برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی از قیمت‌های گذشته استفاده می‌کند. سبک ICT (Inner Circle Trader) که توسط مایکل ج. هادلستون توسعه یافته، بر درک ساختار بازار، مفاهیم نقدینگی و رفتارهای معاملاتی نهادهای بزرگ تأکید دارد تا بتوان در بازارهای مالی برتری کسب کرد. سبک پرایس اکشن ICT که بر مبنای ساختار بازار ایجاد شده است، می‌تواند رفتار معامله‌گران نهادی و سازمانی در بازار را توضیح دهد. این رویکرد به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا از تله‌هایی که برای معامله‌گران خرد در بازارهای مالی طراحی شده‌اند، اجتناب کنند.

در بازارهای مالی، قبل از این‌که جهت اصلی بازار مشخص شود، معامله‌گران بزرگ که سرمایه‌های هنگفتی در دست دارند، سفارشات خود را تعیین می‌کنند. سپس با یک حرکت تند و سریع، قیمت را به سمت محل استاپ‌ لاس‌های معامله‌گران خرد می‌کشند تا نقدینگی لازم برای تکمیل سفارشات خود را فراهم کنند.

در این روش از پرایس‌ اکشن، استراتژی معاملاتی بر مبنای ورود در پایان اصلاح‌ها یا برگشت‌های قیمتی است. معامله‌گران از سطوح مهم قیمتی برای خروج از معاملات و کسب سود استفاده می‌کنند. برای آشنایی با نحوه معامله‌گری با سبک ICT پرایس اکشن، ابتدا باید مفاهیم اصلی این روش را بررسی کنیم.

سرویس رایگان Onbit: ربات و اکسپرت های رایگان طلایی فارکس

 

چگونه سبک پرایس اکشن ICT به معامله‌گران کمک می‌کند؟

سبک پرایس اکشن ICT با ارائه درک عمیقی از رفتارهای بازار و استراتژی‌هابی معاملاتی نهادی به معامله‌گران کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری در بازارهای مالی بگیرند. این سبک از چندین روش کلیدی برای بهبود عملکرد معامله‌گران استفاده می‌کند:

1. درک ساختار بازار (Market Structure):

   • تغییرات ساختار بازار: شناسایی تغییرات مهم در ساختار بازار به معامله‌گران کمک می‌کند تا نقاط بازگشت قیمت را بهتر تشخیص دهند. شناسایی زمانی که بازار از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس تغییر می‌کند.
   • نقاط نوسانی بالا و پایین: این مناطق نقاطی هستند که احتمال بازگشت قیمت در آن‌ها بیشتر است، بنابراین معامله‌گران می‌توانند نقاط ورودی و خروجی بهتری را پیدا کنند. شناسایی نقاط مهمی که در آن‌ها قیمت تغییر جهت می‌دهد.
   • بلوک‌های سفارش: نواحی که در آن‌ها نهادهای بزرگ سفارشات قابل توجهی قرار داده‌اند و معمولاً منجر به حرکت‌های قوی قیمت می‌شوند.
   • 
   • 

2. شناخت رفتارهای نهادی:

   • شناخت حرکت‌های نهادهای بزرگ: معامله‌گران می‌توانند با تحلیل رفتار نهادهای بزرگ، از حرکت‌های قیمتی ناگهانی که توسط آن‌ها ایجاد می‌شود بهره‌برداری کنند.
   • اجتناب از تله‌های معاملاتی: با درک نحوه شکار استاپ‌ لاس‌ها توسط نهادهای بزرگ، معامله‌گران خرد می‌توانند از افتادن در این تله‌ها اجتناب کنند.

3. مدیریت نقدینگی:

   • شناخت حوضه‌های نقدینگی: معامله‌گران می‌توانند نقاطی را شناسایی کنند که در آن‌ها تعداد زیادی سفارش‌های معلق وجود دارد و از حرکات قیمتی قوی در این نواحی بهره‌برداری کنند. نواحی که در آن‌ها تعداد زیادی سفارش‌های معلق وجود دارد.
   • برنامه‌ریزی بر اساس نقدینگی: با تحلیل جریان نقدینگی، معامله‌گران می‌توانند تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند.
   • شکار استاپ: فرایندی که در آن بازار به سمت استاپ‌لاس‌های معامله‌گران حرکت می‌کند تا نقدینگی لازم برای حرکت بعدی را فراهم کند.
   • اینداکشن (Inducement): فریب دادن معامله‌گران خرده‌فروش به ورود به بازار در جهتی که به نفع نهادهای بزرگ است.

4. بهبود زمان‌بندی معاملات:

   • تعیین زمان‌های بحرانی: با شناخت زمان‌های باز و بسته شدن بازارها و تأثیر آن‌ها بر حرکات قیمت، معامله‌گران می‌توانند زمان‌های بهتری برای ورود و خروج از معاملات انتخاب کنند.
   • استفاده از الگوهای زمانی: شناسایی الگوهای زمانی به معامله‌گران کمک می‌کند تا حرکات قیمتی مهم را پیش‌بینی کنند. شناخت زمانی که بازار به احتمال زیاد حرکات قابل توجهی را نشان می‌دهد.
   • جلسات معاملاتی: درک زمان‌های باز و بسته شدن بازارها و تأثیر آن‌ها بر حرکات قیمت.

5. تقویت انضباط معاملاتی:

   • پایبندی به استراتژی: با داشتن یک استراتژی مشخص و پایبندی به آن، معامله‌گران می‌توانند از تصمیمات هیجانی و اشتباهات معاملاتی اجتناب کنند.
   • مدیریت ریسک موثر: با استفاده از روش‌های مدیریت ریسک، معامله‌گران می‌توانند از سرمایه خود محافظت کنند و در بلندمدت سودآوری داشته باشند.

سبک پرایس اکشن ICT با ارائه ابزارها و استراتژی‌های منحصر به فرد، به معامله‌گران کمک می‌کند تا رفتارهای بازار را بهتر درک کنند و تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند. این سبک با تمرکز بر تحلیل ساختار بازار، شناخت رفتارهای نهادی و مدیریت نقدینگی، به معامله‌گران امکان می‌دهد تا از فرصت‌های بازار به بهترین شکل استفاده کنند و از تله‌های معاملاتی اجتناب کنند.

مطلبی که میتواند در اینجا مهم باشد: ساخت ربات تریدر ارز دیجیتال: راهنمای گام به گام (صفر تا صد)

 

نحوه معامله کردن در سبک پرایس اکشن ICT

برای ترید با سبک پرایس‌ اکشن ICT، باید به چهار حالت بازار که مدام در حال تکرار هستند، دقت کنید. همچنین، باید به سشن‌های مختلف بازار فارکس شامل سیدنی، ژاپن، لندن و نیویورک توجه داشته باشید. سبک پرایس‌ اکشن ICT با بررسی جریان سفارشات در این چهار سشن، سعی دارد دست بزرگان بازار را بخواند و بر اساس جهت موردنظر آن‌ها، نقاط مناسب ورود به معامله و خروج از آن را به معامله‌گران نشان دهد.

مراحل معامله در سبک پرایس‌اکشن ICT:

1. توجه به سشن‌های بازار فارکس:

   • سشن آسیا: قیمت معمولاً در این سشن درجا می‌زند یا تثبیت می‌شود. این مرحله زمانی است که بازار به یک تعادل موقت می‌رسد.
   • سشن لندن: حرکت‌های اکسپنشن بعد از سشن آسیا اتفاق می‌افتند. در چند ساعت ابتدایی این سشن، یک حرکت خلاف جهت روند اصلی برای فریب معامله‌گران انجام می‌شود که به آن "سویینگ جوداس" (Judas Swing) گفته می‌شود. پس از پایان سویینگ جوداس، معامله‌گران در جهت روند اصلی وارد بازار می‌شوند.
   • سشن نیویورک: بازگشت قیمت معمولاً در این سشن اتفاق می‌افتد و حرکات اصلاحی هم معمولاً در این سشن دیده می‌شوند.

2. چرخه حرکات قیمت:

   • تثبیت یا درجا زدن: بازار از یک رنج قیمتی یا تعادل شروع به کار می‌کند. در این مرحله، قیمت در یک محدوده باریک نوسان می‌کند.
   • اکسپنشن: پس از مرحله تثبیت، یک حرکت قوی و گسترده در قیمت رخ می‌دهد. این حرکت شامل یک حرکت معکوس (سویینگ جوداس) و سپس یک حرکت با مومنتوم در جهت اصلی است.
   • اصلاح یا ریتریسمنت: بعد از اکسپنشن، قیمت ممکن است به طور موقت به عقب بازگردد و بخشی از حرکت قبلی خود را اصلاح کند.
   • بازگشت یا ریورسال: در برخی موارد، قیمت به طور کامل جهت خود را تغییر می‌دهد و در جهت مخالف حرکت می‌کند.

3. قواعد مهم:

   • نمی‌توان پس از اکسپنشن وارد فاز تثبیت شد: پس از یک حرکت اکسپنشن قوی، قیمت معمولاً یا وارد فاز اصلاحی می‌شود یا به طور کامل باز می‌گردد.

 

سبک پرایس‌ اکشن ICT به معامله‌گران کمک می‌کند تا با تحلیل جریان سفارشات در سشن‌های مختلف بازار فارکس، حرکات قیمت را پیش‌بینی کرده و در زمان‌های مناسب وارد معامله شوند. این سبک با ترکیب تحلیل تکنیکال و روانشناسی بازار، معامله‌گران را در شناسایی فرصت‌های سودآور یاری می‌کند. با درک دقیق این سبک و پیروی از قواعد آن، می‌توانید به طور موثری از حرکات قیمت بهره‌برداری کنید و سودآوری خود را افزایش دهید.

مطلب مفید و مرتبط: استراتژی پرایس اکشن: راهنمای جامع برای معامله‌گران ارز دیجیتال و فارکس

 

تکنیک "Power of Three" (PO3) یک الگوی معاملاتی در روش پرایس اکشن ICT

تکنیک "Power of Three" (PO3) یک الگوی معاملاتی در روش پرایس اکشن ICT است که بر اساس شناسایی الگوهایی که شامل سه حداقل یا سه حداکثر متوالی در نمودار قیمت هستند، کار می‌کند. این الگوها به تریدرها کمک می‌کنند تا نقاط مهمی از تغییر جهت قیمت را تشخیص دهند و معاملات خود را بر اساس این نقاط قوت هدایت کنند.

• به طور مثال، یک الگوی PO3 در یک روند نزولی ممکن است شامل سه حداکثر متوالی باشد که قیمت در آن‌ها به سقوط می‌رسد و سپس اصلاحی اتفاق می‌افتد. این الگو نشان‌دهنده ضعف روند نزولی و احتمال برگشت قیمت به بالا می‌باشد.
• در یک مثال دیگر، در یک روند صعودی، PO3 ممکن است شامل سه حداقل متوالی باشد که قیمت در آن‌ها به صعود می‌رسد و پس از آن یک اصلاحی اتفاق می‌افتد. این الگو می‌تواند نشان دهنده تقویت روند صعودی و ادامه حرکت به سمت بالا باشد.

با استفاده از PO3، تریدرها می‌توانند نقاط ورود و خروج استراتژیک را بهبود بخشیده و بهترین زمان برای ورود یا خروج از معاملات را شناسایی کنند، با توجه به این که الگوی PO3 نقاط قوت و ضعف روندهای قیمتی را به وضوح نمایش می‌دهد.

مراحل "Power of Three" (PO3) در روش پرایس اکشن ICT:

1. شناسایی سه حداقل یا سه حداکثر متوالی: در این مرحله، شما باید در نمودار قیمت سه نقطه که حداقل یا حداکثر متوالی را نشان می‌دهند، شناسایی کنید. این نقاط می‌توانند حداقل‌های پایین‌تر یا حداکثرهای بالاتری از نظر قیمت باشند که در یک روند خاص قرار می‌گیرند.

2. تأیید الگو: پس از شناسایی سه نقطه، نیاز است که این الگو تأیید شود. این به معنای این است که قیمت باید از این سه نقطه عبور کند و به جهتی مشخص حرکت کند، مثلاً در یک روند نزولی، پس از سه حداکثر متوالی، قیمت باید از آنها پایین‌تر حرکت کند.

3. تحلیل ورود و خروج: بر اساس الگوی PO3 و تأیید آن، شما می‌توانید نقاط ورود و خروج خود را تعیین کنید. مثلاً در یک الگوی PO3 صعودی، وقتی قیمت از سه حداقل متوالی بالاتر حرکت می‌کند، می‌توانید به عنوان نقطه ورود به معامله را انتخاب کنید و استاپ لاس و تارگت خود را بر اساس این الگو و تحلیل خود تعیین کنید.

 

شکار نقدینگی (Liquidity Hunting)

شکار نقدینگی (Liquidity Hunting) به فرایندی در بازارهای مالی اشاره دارد که در آن فعالان بزرگ بازار یا مارکت میکرها (Market Makers) به دنبال جمع‌آوری نقدینگی از طریق فعال کردن دستورات استاپ لاس (Stop Loss) معامله‌گران خرد هستند. این فرایند به طور معمول برای تأمین نقدینگی لازم جهت انجام معاملات بزرگتر انجام می‌شود و به دلیل حرکات ناگهانی و بزرگ قیمت، معامله‌گران کوچک‌تر ممکن است دچار ضرر شوند.

نحوه عملکرد شکار نقدینگی:

1. فعال کردن استاپ لاس‌ها:

   • مارکت میکرها از طریق حرکات ناگهانی قیمت، استاپ لاس‌های معامله‌گران خرد را فعال می‌کنند. به عنوان مثال، قیمت به طور ناگهانی کاهش یافته و به سطح استاپ لاس‌های بسیاری از خریداران رسیده و آن‌ها را از بازار خارج می‌کند.

2. جمع‌آوری نقدینگی:

   • با فعال شدن استاپ لاس‌ها، حجم زیادی از دستورات بازار به قیمت‌های پایین‌تر یا بالاتر وارد می‌شوند که مارکت میکرها از این حجم برای پر کردن سفارشات خود استفاده می‌کنند.

3. حرکت قیمت به سمت هدف اصلی:

   • پس از جمع‌آوری نقدینگی لازم، قیمت معمولاً به سمت هدف اصلی حرکت می‌کند. به عنوان مثال، بعد از فعال شدن استاپ لاس‌ها در یک حرکت نزولی، قیمت می‌تواند به سمت بالا برگردد و روند صعودی خود را ادامه دهد.

مثال:

فرض کنید قیمت یک دارایی در حال صعود است و تعداد زیادی از معامله‌گران خرد استاپ لاس‌های خود را در سطوح پایین‌تر قرار داده‌اند. مارکت میکرها قیمت را به طور ناگهانی پایین می‌برند تا این استاپ لاس‌ها فعال شوند. سپس از این نقدینگی جمع‌آوری شده برای خرید در قیمت‌های پایین استفاده می‌کنند و در نهایت قیمت را به سمت بالا برمی‌گردانند تا به هدف اصلی خود برسند.

اهمیت برای معامله‌گران:

معامله‌گران باید آگاه باشند که این حرکات شکار نقدینگی می‌تواند باعث ضرر و خروج آن‌ها از بازار شود. برای مقابله با این حرکات، می‌توان از استراتژی‌هایی مانند استفاده از استاپ لاس‌های مناسب، تحلیل دقیق‌تر نقاط ورود و خروج و مدیریت ریسک استفاده کرد.

شکار نقدینگی یکی از تکنیک‌هایی است که مارکت میکرها برای جمع‌آوری نقدینگی و تأمین سفارشات خود استفاده می‌کنند. این تکنیک می‌تواند تأثیرات زیادی بر بازار و معامله‌گران خرد داشته باشد و آگاهی از این حرکات می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا تصمیمات بهتری در معاملات خود بگیرند.

 

 

آشنایی با مفاهیم مهم در سبک پرایس اکشن ICT

برای درک بهتر سبک پرایس‌ اکشن ICT ابتدا باید با مهم‌ترین مفاهیم این سبک آشنا شوید:

ساختار بازار (Market Structure)

ساختار بازار به نحوه شکل‌گیری حرکات قیمت در قالب روندها و الگوها گفته می‌شود. این ساختار به صورت فراکتالی و تکراری در بازارهای مالی مشاهده می‌شود، که درک آن به معامله‌گران کمک می‌کند تا حرکات آتی قیمت را پیش‌بینی کنند.

دستکاری (Manipulation)

حرکات موقت خلاف جهت روند اصلی که توسط نهادهای بزرگ برای جمع‌آوری سفارشات و ایجاد نقدینگی انجام می‌شود، دستکاری نامیده می‌شود. برای مثال، ممکن است قیمت قبل از شروع یک روند صعودی، برای مدتی به سمت نزول حرکت کند تا استاپ‌لاس معامله‌گران خرد را فعال کند.

تجمیع (Accumulation)

در این مرحله، قیمت پس از یک روند نزولی، در یک محدوده مشخص به سمت بالا و پایین حرکت می‌کند تا سفارشات لازم جمع‌آوری شوند. بعد از پایان این مرحله، بازار معمولاً به سمت یک روند صعودی حرکت می‌کند.

باز تجمیع (Re-Accumulation)

در این حالت، پس از یک روند صعودی، قیمت برای جمع‌آوری سفارشات در یک محدوده مشخص درجا می‌زند. پس از اتمام این فاز، روند صعودی ادامه پیدا می‌کند.

توزیع (Distribution)

در این مرحله، قیمت پس از یک روند صعودی در یک محدوده مشخص درجا می‌زند تا سفارشات فروشی که در این منطقه قرار دارند، جذب شوند. پس از اتمام این فاز، قیمت به سمت یک روند نزولی حرکت می‌کند.

باز توزیع (Re-Distribution)

در این حالت، پس از یک روند نزولی، قیمت برای جمع‌آوری سفارشات در یک محدوده مشخص درجا می‌زند. پس از اتمام این فاز، روند نزولی ادامه پیدا می‌کند.

اُردر بلاک (Order Block)

در سبک پرایس‌اکشن ICT، کندل‌ها یا مجموعه‌ای از کندل‌ها که قبل از شروع حرکت اصلی در خلاف جهت آن حرکت می‌کنند، اُردر بلاک نامیده می‌شوند. این کندل‌ها معمولاً برای جذب سفارشات و ایجاد نقدینگی استفاده می‌شوند.

نقاط ورود بهینه (Optimal Trade Entry)

در این سبک، پایان حرکات اصلاحی یکی از بهترین نقاط برای ورود به معامله محسوب می‌شود. از فیبوناچی اصلاحی بین 61.8 تا 78 درصد به عنوان نقاط بهینه ورود یا OTE استفاده می‌شود. انتخاب این سطوح به دلیل داشتن نسبت‌های ریسک به ریوارد بهتر است.

تعادل قیمتی (Equilibrium)

زمانی که قیمت پس از یک حرکت ایمپالس یا اکسپنشن وارد فاز اصلاحی می‌شود و 50 درصد حرکت قبلی خود را اصلاح می‌کند، به آن تعادل قیمتی گفته می‌شود. این محدوده قیمت برای ورود به معامله مناسب است، اما برای داشتن نسبت‌های ریسک به ریوارد بهتر، استفاده از سطوح بالاتر از 61.8 درصد توصیه می‌شود.

قیمت ارزان‌تر (Discount)

در این سبک، زمانی که قیمت پس از یک حرکت صعودی بیش از 50 درصد اصلاح می‌کند، به آن ناحیه قیمت ارزان‌تر گفته می‌شود. این مفهوم نسبی است و در هر تایم فریمی متفاوت می‌باشد.

قیمت گران‌تر (Premium)

در سبک ICT، زمانی که قیمت پس از یک حرکت نزولی بیش از 50 درصد اصلاح می‌کند، به آن ناحیه قیمت گران‌تر گفته می‌شود. این مفهوم نیز نسبی است و در هر تایم فریمی متفاوت می‌باشد.

خلا نقدینگی (Liquidity Void)

زمانی که قیمت با مومنتوم قوی (کندل‌های با بدنه بزرگ و سایه‌های کوچک) به طور شارپ در یک جهت حرکت می‌کند و اصلاحی ندارد، در برگشت قیمت این نواحی مجدداً مورد توجه قرار می‌گیرند.

استخر نقدینگی (Liquidity Pool)

به نواحی بالای سقف‌ها یا پایین کف‌ها که معامله‌گران استاپ‌لاس خود را در آن مناطق قرار می‌دهند، استخر نقدینگی گفته می‌شود. نهادهای بزرگ بازار از این مناطق برای جذب سفارشات یا بستن معاملات خود استفاده می‌کنند.

این مفاهیم پایه‌ای به شما کمک می‌کنند تا سبک پرایس اکشن ICT را بهتر درک کرده و از آن در معاملات خود استفاده کنید.

مطلبی که ممکن است مفید باشد: امواج الیوت در تحلیل تکنیکال، به زبان ساده

 

اجرای روش ICT در معاملات واقعی

برای استفاده مؤثر از پرایس اکشن سبک ICT در معاملات واقعی، مراحل زیر را دنبال کنید:

1. شناسایی ساختار بازار

الف. بررسی تایم‌فریم‌های مختلف:

• روزانه، چهار ساعته، یک ساعته و...: با بررسی نمودارها در تایم‌فریم‌های مختلف، می‌توانید ساختار کلی بازار را بهتر درک کنید. تایم‌فریم‌های بالاتر معمولاً جهت کلی بازار را نشان می‌دهند، در حالی که تایم‌فریم‌های پایین‌تر به شما کمک می‌کنند تا نقاط ورود و خروج دقیق‌تری پیدا کنید.

ب. شناسایی نقاط نوسانی:

• نقاط نوسانی بالا و پایین: این نقاط به عنوان نقاط احتمالی بازگشت قیمت عمل می‌کنند. شناسایی این نقاط به شما کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری در مورد ورود و خروج از معاملات بگیرید.

ج. تعیین جهت بازار:

• بازار صعودی، نزولی یا خنثی: با تعیین جهت کلی بازار، می‌توانید استراتژی‌های مناسب برای هر شرایط را انتخاب کنید. به عنوان مثال، در بازار صعودی به دنبال فرصت‌های خرید و در بازار نزولی به دنبال فرصت‌های فروش باشید.

2. تعیین بلوک‌های سفارش

الف. شناسایی بلوک‌های سفارش در تایم‌فریم‌های بالاتر:

• تایم‌فریم‌های چهار ساعته و روزانه: بلوک‌های سفارش در این تایم‌فریم‌ها به عنوان نقاط احتمالی بازگشت قیمت عمل می‌کنند. این بلوک‌ها معمولاً مناطقی هستند که نهادهای بزرگ سفارشات خود را در آن‌ها قرار داده‌اند.

ب. استفاده از بلوک‌های سفارش:

• این بلوک‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا نقاط ورود و خروج بهتری پیدا کنید و از حرکات قوی قیمت بهره‌برداری کنید.

3. تجزیه و تحلیل نقدینگی

الف. شناسایی نقاط استاپ‌لاس:

• نقاطی با استاپ‌لاس‌های زیاد: این نقاط معمولاً مناطقی هستند که تعداد زیادی سفارش معلق وجود دارد و احتمال حرکات قوی قیمت در این نواحی بیشتر است.

ب. تعیین حوضه‌های نقدینگی:

• حوضه‌های نقدینگی: این نواحی مناطقی هستند که احتمال حرکات قوی قیمت در آن‌ها بیشتر است. با شناسایی این حوضه‌ها، می‌توانید از فرصت‌های معاملاتی مناسب بهره‌برداری کنید.

4. برنامه‌ریزی معاملات

الف. طراحی استراتژی معاملاتی:

• پس از شناسایی ساختار بازار، بلوک‌های سفارش و نقدینگی، استراتژی معاملاتی خود را طراحی کنید. این استراتژی باید شامل نقاط ورود و خروج مشخص، استاپ‌لاس‌ها و تارگت‌ها باشد.

ب. تعیین نقاط ورود و خروج:

• نقاط ورود: معمولاً در پایان حرکات اصلاحی یا در نزدیکی بلوک‌های سفارش قرار می‌گیرند.
• نقاط خروج: معمولاً در سطوح مقاومتی یا حمایتی مهم قرار می‌گیرند.

ج. تعیین استاپ‌لاس‌ها و تارگت‌ها:

• استاپ‌لاس‌ها: برای محدود کردن ضررهای احتمالی، همیشه استاپ‌لاس‌های خود را مشخص کنید.
• تارگت‌ها: با تعیین تارگت‌های مشخص، می‌توانید سودهای خود را بهینه کنید و از تصمیمات هیجانی جلوگیری کنید.

مطلب مفید: ساخت ربات تریدر ارز دیجیتال: راهنمای گام به گام (صفر تا صد)

 

اشکال بازار در سبک پرایس اکشن ICT

در سبک پرایس‌ اکشن ICT، بازار به چهار حالت کلی تقسیم می‌شود. این حالت‌ها عبارتند از تثبیت، اکسپنشن یا حرکت، اصلاح و بازگشت. معامله‌گران در این سبک معمولاً در آغاز حرکت‌های اکسپنشن وارد معامله می‌شوند و از حرکات قیمت بهره‌برداری می‌کنند. در ادامه، هر یک از این حالت‌ها را به تفصیل توضیح می‌دهیم.

تثبیت (Consolidation)

تثبیت به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن قیمت در یک محدوده باریک نوسان می‌کند و به نوعی در حالت تعادل قرار دارد. در این مرحله، بزرگان بازار یا مارکت میکرها سفارشات خود را پر می‌کنند. تثبیت معمولاً به عنوان مقدمه‌ای برای حرکات قوی قیمت بعدی در نظر گرفته می‌شود.

اکسپنشن یا حرکت (Expansion)

اکسپنشن به حرکت سریع و گسترده قیمت بعد از یک دوره تثبیت یا تعادل گفته می‌شود. این حرکت معمولاً با مومنتوم قوی همراه است و می‌تواند به صورت صعودی یا نزولی باشد. در داخل این حرکات گسترده، معمولاً یک اُردر بلاک وجود دارد که می‌تواند نقاط ورود مناسبی برای معامله‌گران باشد.

اصلاح (Retracement)

پس از یک حرکت قوی، معمولاً قیمت وارد مرحله اصلاح یا ریتریسمنت می‌شود. در این مرحله، قیمت بخشی از حرکت قبلی خود را اصلاح می‌کند و به سطح‌های قبلی باز می‌گردد. برای شناسایی حرکات اصلاحی، معامله‌گران باید به دنبال شکاف‌های ارزش بازار (Fair Value Gap) یا خلا نقدینگی (Liquidity Void) باشند.

بازگشت (Reversal)

بازگشت به وضعیتی گفته می‌شود که در آن قیمت جهت خود را تغییر می‌دهد و در جهت مخالف حرکت می‌کند. قبل از بازگشت، معمولاً استاپ‌لاس‌های معامله‌گران خرد توسط مارکت میکرها زده می‌شود و سپس قیمت تغییر مسیر می‌دهد. برای شناسایی بازگشت‌های قیمت، باید به دنبال استخرهای نقدینگی (Liquidity Pool) در بالای سقف‌ها و پایین کف‌های قبلی باشید.

این چهار حالت اساسی بازار در سبک پرایس اکشن ICT به معامله‌گران کمک می‌کند تا حرکات قیمت را بهتر درک کرده و از فرصت‌های معاملاتی بهره‌برداری کنند. با توجه به این الگوها و شناخت دقیق این حالت‌ها، می‌توانید استراتژی‌های مؤثری برای ورود و خروج از معاملات طراحی کنید.

مطلبی که میتواند مفید باشد: استراتژی سه پوش واگرایی سیگنال گیری بسیار دقیق با وین ریت بالا

 

نحوه ترید با اُردر بلاک‌ها در پرایس اکشن به سبک ICT

در سبک پرایس‌اکشن ICT، معامله‌گران از اُردر بلاک‌ها برای ورود به معاملات استفاده می‌کنند. برای این کار، ابتدا باید اُردر بلاک‌ها را در تایم‌فریم تحلیلی شناسایی کنید و سپس به تایم‌فریم‌های پایین‌تر بروید تا فرصت‌های معاملاتی دقیق‌تری پیدا کنید.

مراحل معامله با اُردر بلاک‌ها:

1. شناسایی اُردر بلاک در تایم‌فریم بالاتر:

   • ابتدا در تایم‌فریم تحلیلی خود، مثلاً تایم‌فریم روزانه یا چهار ساعته، به دنبال اُردر بلاک‌ها بگردید. فرض کنید یک اُردر بلاک صعودی شناسایی شده است.

2. انتقال به تایم‌فریم پایین‌تر:

   • به تایم‌فریم پایین‌تر، مثلاً یک ساعته یا پانزده دقیقه‌ای، بروید و منتظر تشکیل اُردر بلاک در همین تایم‌فریم باشید.

3. پوشش اُردر بلاک:

   • زمانی که کندل اُردر بلاک در تایم‌فریم پایین‌تر با یک کندل رنگ متضاد پوشش داده شد، می‌توانید اقدام به ورود به معامله کنید.

4. تعیین نقاط ورود:

   • با تعیین اُردر لیمیت در نزدیکی مرکز بدنه کندل اُردر بلاک یا قیمت آغازی آن وارد معامله شوید.

5. تعیین استاپ‌لاس:

   • استاپ‌لاس را پشت کندل اُردر بلاک یا نزدیک قیمت پایانی آن قرار دهید.

خصوصیات بهترین اُردر بلاک‌ها:

1. اُردر بلاک صعودی:

   • بهترین حالت برای اُردر بلاک صعودی این است که در ناحیه حمایتی و نزولی قرار داشته و بیشترین رنج را از قیمت آغازی تا پایانی داشته باشد.

2. تائید اُردر بلاک:

   • بهترین حالت برای تائید اُردر بلاک این است که حداقل به‌اندازه یک برابر کندل اُردر بلاک، قیمت با مومنتوم و رنگ متضاد از آن عبور کند.

3. ورود به معامله پس از تائید:

   • بعد از پوشش یا تائید اُردر بلاک، زمانی که قیمت دوباره به آن بازمی‌گردد، می‌توانید در نزدیکی قیمت آغازین یا سایه نزدیک به قیمت آغازین وارد معامله شوید.

4. تعیین استاپ‌لاس:

   • استاپ‌لاس را می‌توان زیر مرکز کندل اُردر بلاک یا زیر آن قرار داد.

5. تعیین تارگت:

   • برای تعیین تارگت در حالت صعودی، به دنبال سقف‌های قبلی قیمت بگردید. مارکت میکرها از محدوده پشت سقف‌ها برای تأمین نقدینگی موردنیاز خود استفاده می‌کنند، بنابراین شما در سقف‌ها از معامله خارج می‌شوید یا حداقل نصف پوزیشن را بسته و برای بقیه از تریل کردن استاپ استفاده می‌کنید.

ترید با اُردر بلاک‌ها در سبک پرایس‌اکشن ICT نیازمند دقت و تحلیل دقیق در تایم‌فریم‌های مختلف است. با شناسایی اُردر بلاک‌ها و دنبال کردن مراحل ورود و خروج از معاملات، می‌توانید به طور مؤثری از حرکات قیمت بهره‌برداری کنید و سودآوری خود را افزایش دهید. این روش به شما کمک می‌کند تا دست بزرگان بازار را بخوانید و بر اساس جهت موردنظر آن‌ها، معاملات خود را انجام دهید.

مطلبی که میتواند مفید باشد: معرفی استراتژی فست اسکلپ ارز دیجیتال – سیستم معاملاتی ATR

 

ابزارها و منابع

برای یادگیری و اجرای پرایس اکشن سبک ICT، از منابع و ابزارهای زیر استفاده کنید:

1. ویدیوها و آموزش‌های آنلاین

   • مایکل ج. هادلستون (ICT) مجموعه‌ای از ویدیوها و آموزش‌های جامع در مورد روش خود ارائه داده است.
   • این منابع به شما کمک می‌کنند تا مفاهیم را به صورت عمیق‌تری درک کنید.

2. مطالعه کتاب‌ها و مقالات

   • کتاب‌ها و مقالات مرتبط با پرایس اکشن و روش ICT را مطالعه کنید تا به دانش بیشتری دست پیدا کنید.

نکات مهم ICT

1. مدیریت ریسک

   • همواره مدیریت ریسک را در معاملات خود رعایت کنید.
   • هرگز بیشتر از ۱-۲٪ از سرمایه خود را در یک معامله ریسک نکنید.

2. تمرین و تکرار

   • قبل از ورود به معاملات واقعی، استراتژی خود را در حساب دمو تمرین کنید.
   • این کار به شما کمک می‌کند تا به روش و استراتژی‌های خود اعتماد پیدا کنید.

3. پایبندی به استراتژی

   • همواره به استراتژی خود پایبند باشید و از تغییر مداوم آن خودداری کنید.
   • تغییر مداوم استراتژی می‌تواند منجر به ضررهای بیشتر شود.

مطلب مفید: الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال (Rectangle Pattern) | صعودی و نزولی

 

نکات مهم در معامله‌گری به سبک پرایس اکشن ICT

در این بخش، به بررسی چند نکته کلیدی که برای ترید با سبک پرایس‌ اکشن ICT ضروری هستند، می‌پردازیم:

1. BOS در پرایس اکشن ICT

• شکست ساختار (Break of Structure یا BOS):
  • زمانی که در یک روند صعودی، سقف قبلی شکسته می‌شود، این شکست تائید ادامه حرکت صعودی است. این مفهوم در سبک ICT به نام "شکست ساختار" یا به‌ اختصار BOS و BMS شناخته می‌شود. به شکست پیوت‌های کف در یک روند نزولی نیز شکست ساختار گفته می‌شود.

2. خط روند و استفاده مارکت میکرها از آن در پرایس اکشن ICT

• استفاده از خطوط روند:

  • معامله‌گرانی که بر اساس خطوط روند در تحلیل تکنیکال کلاسیک معامله می‌کنند، معمولاً استاپ‌لاس خود را زیر خط روند تنظیم می‌کنند. مارکت میکرها از این روش برای جلب نقدینگی استفاده می‌کنند؛ به این صورت که قیمت را به زیر این نواحی می‌برند و بعد از جمع‌کردن نقدینگی، قیمت را در مسیر اصلی خود حرکت می‌دهند.

3. الگوهای کلاسیک در سبک پرایس اکشن ICT

• استفاده از الگوهای کلاسیک:
  • بازارسازها از الگوهای کلاسیک قیمتی برای فریب معامله‌گران مبتدی استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال، با شکل‌گیری الگوهایی مانند کف و سقف دوقلو یا سر و شانه، باعث زده شدن استاپ‌لاس معامله‌گران می‌شوند. بنابراین، نباید بدون تأییدیه مناسب از این الگوها استفاده کنید.

توضیحات بیشتر در مورد هر نکته:

1. شکست ساختار (BOS):

   • این مفهوم به معامله‌گران کمک می‌کند تا بفهمند که روند جاری ادامه خواهد داشت یا ممکن است تغییر کند. با شناسایی شکست‌های ساختار، می‌توانید نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید.

2. استفاده از خطوط روند توسط مارکت میکرها:

   • مارکت میکرها با استفاده از نقاط استاپ‌لاس معامله‌گران خرد، نقدینگی لازم برای خود را جمع‌آوری می‌کنند. این باعث می‌شود که قیمت به طور موقت در خلاف جهت حرکت کند تا استاپ‌لاس‌ها فعال شوند و سپس در جهت اصلی خود ادامه دهد.

3. الگوهای کلاسیک:

   • بسیاری از معامله‌گران مبتدی به الگوهای کلاسیک قیمتی مانند الگوی سر و شانه یا سقف و کف دوقلو اعتماد می‌کنند. مارکت میکرها از این اعتماد سوءاستفاده می‌کنند و با فعال کردن استاپ‌لاس‌ها، باعث می‌شوند که قیمت به طور موقت تغییر جهت دهد.